گروه حقوق، واحد اردبیل، دانشگاه آزاد اسلامی، اردبیل، ایران.
چکیده: (340 مشاهده)
رفتار انسان در جامعه به وسیله هنجارهای مختلفی از جمله قانون کنترل میشود. تلاش برای بررسی ماهیت قانون به عنوان یکی از مهمترین هنجارهای کنترلکننده رفتار انسان در مباحث فلسفه حقوق از اهمیت زیادی برخوردار است. نوشتار حاضر با هدف تحلیل فلسفی ماهیت قانون از دیدگاه مهمترین مکاتب حقوقی نگارش یافته است.روش این تحقیق، توصیفی ـ تحلیلی بوده و از روش تحلیل محتوا در تجزیه و تحلیل اطلاعات استفاده شده است. بررسیها حاکی از این بود که مکاتب مختلف نسبت به این موضوع دیدگاه های مختلفی دارند. آستین به عنوان یکی از طرفداران پوزیتیویسم معتقد بود ماهیت قانون عبارت است از فرمان صادر شده از سوی حاکم که تخلف از آن مجازات به همراه دارد. هارت با وجود اینکه پوزیتیویست است تحلیل قانون را با نقد دیدگاه آستین شروع میکند و نظریه قانون به مثابه قاعده را جانشین دیدگاه قانون به مثابه فرمان آستین میکند. واقعگرایان حقوقی با انتقاد از روش هارت در بررسی قانون معتقد بودند که قانون عبارتست از آنچه مقامات رسمی قضایی در فرایند بررسی موارد حقوقی اعمال میکنند. پیش از آنکه محکمه قضایی به یک حکم حقوقی برسد، نمیتوان از قانون سخن گفت. قانون برآیند آنچه این افراد در فرآیند تصمیمگیری حقوقی از خود نشان میدهند، است. در نهایت دورکین تلاش کرده است اندیشههای قبل از خود را به نحوی با یکدیگر سازش دهد و لذا در تحلیل خود تلاش داشته قانون را به مثابه یک کل منسجم ملاحظه کند و به همین دلیل عنوان «یکپارچگی قانون» به ایشان منتسب است.ملاحظه ماهیت قانون به عنوان تلفیقی از قواعد و اصولدر قالبنظام حقوقی به عنوان یک مجموعه منسجم جامعترین تحلیل فلسفی از ماهیت قانون میتواند باشد.